رنگ آمیزی های بافت شناسی شامل رنگ های عمومی و اختصاصی مختلف جهت شناسایی و بررسی بافت ها می باشد. رنگ هماتوکسیلین و ائوزین، یکی از اصلی ترین رنگ های بافتی است و اغلب به عنوان رنگ استاندارد از آن استفاده می شود و چون در تمام بافت ها کاربرد دارد به آن رنگ آمیزی عمومی می گویند. سایر رنگ های مورد استفاده در بافت شناسی، رنگ های اختصاصی هستند که هر بافت رنگ اختصاصی ویژه خود را دارد و به منظور شناسایی قسمت های خاصی از بافت مورد استفاده قرار می گیرد.
به طور معمول، به منظور تشخیص های متداول بافتی و مشاهده جزئیات ساختار سلولی و بافتی، از رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین (H&E) استفاده می شود.
هماتوکسیلین دارای رنگ آبی متمایل به بنفش تیره بوده و اسیدهای نوکلئیک را رنگ می کند. ائوزین به رنگ صورتی بوده و پروتئین ها را به طور غیراختصاصی رنگ آمیزی می کند. به طور معمول در یک بافت، هسته ها به رنگ آبی و سیتوپلاسم و ماتریکس خارج سلولی به درجه های مختلف صورتی، رنگ آمیزی می شود.
رنگ های هماتوکسیلین و ائوزین، اولین رنگ های تشخیصی است که در بافت شناسی و هیستوپاتولوژی شامل بیوپسی های آسپیره شده با سوزن و بافت های تهیه شده به صورت قالب پارافینی، مورد استفاده قرار می گیرد.
همانطور که اشاره شد، برای بررسی بافت ها به لحاظ تخصصی، باید از رنگ آمیزی اختصاصی همان بافت استفاده کرد. امروزه رنگ های اختصاصی فراوانی در دسترس قرار دارد که از پرکاربرد تربن آنها می توان، رنگ های تریکروم ماسون، کریزل ویوله، پریودیک اسید-شیف، آلشین بلو، تولوئدین بلو، لوکسال فست بلو، آلیزارین رد و … را نام برد.
رنگ آمیزی های بافت شناسی شامل رنگ های عمومی و اختصاصی مختلف جهت شناسایی و بررسی بافت ها می باشد. رنگ هماتوکسیلین و ائوزین، یکی از اصلی ترین رنگ های بافتی است و اغلب به عنوان رنگ استاندارد از آن استفاده می شود و چون در تمام بافت ها کاربرد دارد به آن رنگ آمیزی عمومی می گویند. سایر رنگ های مورد استفاده در بافت شناسی، رنگ های اختصاصی هستند که هر بافت رنگ اختصاصی ویژه خود را دارد و به منظور شناسایی قسمت های خاصی از بافت مورد استفاده قرار می گیرد.
به طور معمول، به منظور تشخیص های متداول بافتی و مشاهده جزئیات ساختار سلولی و بافتی، از رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین (H&E) استفاده می شود.
هماتوکسیلین دارای رنگ آبی متمایل به بنفش تیره بوده و اسیدهای نوکلئیک را رنگ می کند. ائوزین به رنگ صورتی بوده و پروتئین ها را به طور غیراختصاصی رنگ آمیزی می کند. به طور معمول در یک بافت، هسته ها به رنگ آبی و سیتوپلاسم و ماتریکس خارج سلولی به درجه های مختلف صورتی، رنگ آمیزی می شود.
رنگ های هماتوکسیلین و ائوزین، اولین رنگ های تشخیصی است که در بافت شناسی و هیستوپاتولوژی شامل بیوپسی های آسپیره شده با سوزن و بافت های تهیه شده به صورت قالب پارافینی، مورد استفاده قرار می گیرد.
همانطور که اشاره شد، برای بررسی بافت ها به لحاظ تخصصی، باید از رنگ آمیزی اختصاصی همان بافت استفاده کرد. امروزه رنگ های اختصاصی فراوانی در دسترس قرار دارد که از پرکاربرد تربن آنها می توان، رنگ های تریکروم ماسون، کریزل ویوله، پریودیک اسید-شیف، آلشین بلو، تولوئدین بلو، لوکسال فست بلو، آلیزارین رد و … را نام برد.
سیستم عصبی دارای چندین ویژگی است، یعنی نوع و ساختار سلول های تشکیل دهنده بافت و اتصالات سلولی آن متفاوت و پیچیده است، که مغز را قادر می سازد تا نقش های عملکردی متفاوتی را در مناطق مختلف بدن ایفا کند. علاوه بر این، لازم است بدانیم که آسیب نواحی مختلف این بافت چگونه با علائم بالینی مرتبط است. بنابراین مطالعات بافت شناسی و تکنیکهای آن در تشخیص و شناسایی در این مسیر بسیار کمککننده و تاثیرگذار است.
سیستم عصبی به دو بخش سیستم عصبی مرکزی (Central Nervous System) و سیستم عصبی محیطی (Peripheral Nervous System) تقسیم میشود. دستگاه عصبی CNC و PNS دارای سلولهای متنوعی و پرکاربردی از جمله نورونها، گلیاها، آستروسیتها، اولیگودندروسیتها، سلولهای شوآن با عملکردهای متفاوت میباشد که در صورت بروز اختلال در مورفولوژی، ساختار و عملکرد هر یک از این سلولها، بیماریهای مختلف سیستم عصبی را به دنبال دارد. امروز با انواع رنگآمیزیهای اختصاصی این سلولها ، می توان اختلال در آن نوع سلول خاص را تشخیص و بیماریهای مختلف مربوط به بافت عصبی را شناسایی نمود.
رنگآمیزی بافت های عصبی در بافتشناسی، تکنیکی ارزشمند و متداول جهت تشخیص انواع بیماریهای سیستم عصبی مرکزی و محیطی میباشد. با استفاده از روشهای رنگآمیزی، پاتولوژیستها و محققان قادر هستند مورفولوژی و ماهیت سلولهای عصبی و غیرعصبی را در بیماریهای مختلف عصبی بررسی کنند. بنابراین برای تشخیص دقیق تر بیماری های نوروساینسی در انسان یا حیوانات آزمایشگاه از رنگآمیزی های بافتی مربوط به آن سلول یا بافت استفاده میکنند. بیماری های زیادی همچون آلزایمر، پارکینسون، مالتیپل اسکلروزیس، هانتیگتون، Neurofibrillary tangles ، پلاکهای آمیلوئید (یا پیر)، گلیوز، ناهنجاریهای پروتئین های تاو انباشته شده غیر طبیعی (Abnormal accumulated tau proteins)، زوال عقل (Dementia)، تخریب مخچه نخاعی (spinocerebellar degenerations) با توجه به تشخیص موردنظر در آن بافت خاص یا سلول، از رنگ آمیزی های اختصاصی متفاوتی در آزمایشگاه تشخیصی و بافت شناسی قابل شناسایی می باشند.
به عنوان مثال رنگ آمیزی اختصاصی لوکسال فست بلو (LFB) برای تشخیص و مطالعه بیماریهای مرتبط با از دست دادن میلین در سیستم عصبی مرکزی و محیطی، مانند بیماریهای التهابی مورد استفاده قرار می گیرد. به طور کلی شناسایی بیماریهایی که تخریب میلین و میلینزدایی نورونهای محیطی و مرکزی را به دنبال دارد با رنگ آمیزی LFB انجام میشود. از جمله این بیماریها، میتوان به مالتیپل اسکلروزیس یا MS، آلزایمر یا AD، بیماری پارکینسون اشاره نمود.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
سیستم عصبی دارای چندین ویژگی است، یعنی نوع و ساختار سلول های تشکیل دهنده بافت و اتصالات سلولی آن متفاوت و پیچیده است، که مغز را قادر می سازد تا نقش های عملکردی متفاوتی را در مناطق مختلف بدن ایفا کند. علاوه بر این، لازم است بدانیم که آسیب نواحی مختلف این بافت چگونه با علائم بالینی مرتبط است. بنابراین مطالعات بافت شناسی و تکنیکهای آن در تشخیص و شناسایی در این مسیر بسیار کمککننده و تاثیرگذار است.
سیستم عصبی به دو بخش سیستم عصبی مرکزی (Central Nervous System) و سیستم عصبی محیطی (Peripheral Nervous System) تقسیم میشود. دستگاه عصبی CNC و PNS دارای سلولهای متنوعی و پرکاربردی از جمله نورونها، گلیاها، آستروسیتها، اولیگودندروسیتها، سلولهای شوآن با عملکردهای متفاوت میباشد که در صورت بروز اختلال در مورفولوژی، ساختار و عملکرد هر یک از این سلولها، بیماریهای مختلف سیستم عصبی را به دنبال دارد. امروز با انواع رنگآمیزیهای اختصاصی این سلولها ، می توان اختلال در آن نوع سلول خاص را تشخیص و بیماریهای مختلف مربوط به بافت عصبی را شناسایی نمود.
رنگآمیزی بافت های عصبی در بافتشناسی، تکنیکی ارزشمند و متداول جهت تشخیص انواع بیماریهای سیستم عصبی مرکزی و محیطی میباشد. با استفاده از روشهای رنگآمیزی، پاتولوژیستها و محققان قادر هستند مورفولوژی و ماهیت سلولهای عصبی و غیرعصبی را در بیماریهای مختلف عصبی بررسی کنند. بنابراین برای تشخیص دقیق تر بیماری های نوروساینسی در انسان یا حیوانات آزمایشگاه از رنگآمیزی های بافتی مربوط به آن سلول یا بافت استفاده میکنند. بیماری های زیادی همچون آلزایمر، پارکینسون، مالتیپل اسکلروزیس، هانتیگتون، Neurofibrillary tangles ، پلاکهای آمیلوئید (یا پیر)، گلیوز، ناهنجاریهای پروتئین های تاو انباشته شده غیر طبیعی (Abnormal accumulated tau proteins)، زوال عقل (Dementia)، تخریب مخچه نخاعی (spinocerebellar degenerations) با توجه به تشخیص موردنظر در آن بافت خاص یا سلول، از رنگ آمیزی های اختصاصی متفاوتی در آزمایشگاه تشخیصی و بافت شناسی قابل شناسایی می باشند.
به عنوان مثال رنگ آمیزی اختصاصی لوکسال فست بلو (LFB) برای تشخیص و مطالعه بیماریهای مرتبط با از دست دادن میلین در سیستم عصبی مرکزی و محیطی، مانند بیماریهای التهابی مورد استفاده قرار می گیرد. به طور کلی شناسایی بیماریهایی که تخریب میلین و میلینزدایی نورونهای محیطی و مرکزی را به دنبال دارد با رنگ آمیزی LFB انجام میشود. از جمله این بیماریها، میتوان به مالتیپل اسکلروزیس یا MS، آلزایمر یا AD، بیماری پارکینسون اشاره نمود.
قلب به عنوان بافت چهار حفرهای مسئول پمپاژ خون در سراسر بدن می باشد. سلولهایی که قلب را تشکیل می دهند بسیار منحصر به فرد هستند و می توانند جریان را در هر سلول قلبی شروع و هدایت کنند. این فیزیولوژی به قلب اجازه می دهد تا به طور همزمان منقبض و سبب عملکرد مطلوب گردش خون به ریه ها و بقیه اندام های بدن میشود. بافت اسکلت فیبری، بافت ماهیچه قلبی و سیستم هدایت الکتریکی چهارچوب اصلی قلب را تشکیل میدهند.
ماتریکس خارج سلولی قلب (Cardiac extracellular matrix) متشکل از یک شبکه پیچیده از پروتئین ها، سلول های غیرمیوسیتی (non-myocyte cells) است که در یک هیدروژل گلیکوزآمینوگلیکان و پروتئوگلیکان تعبیه شده است. میوسیت ها توسط شبکه ای از پروتئین های غشای پایه، از جمله کلاژن نوع IV و لامینین احاطه شده اند. فراوانترین پروتئین ماتریکس خارج سلولی قلب، کلاژن فیبری می باشد که در بافتشناسی هم در تشخیص و هم در پژوهش از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. بنابراین هر یک از انواع سلول و پروتئین های قلب را میتوان با انواع تکنیک-های پاتولوژی از جمله انواع رنگآمیزیهای اختصاصی قلبی مطالعه و بررسی نمود.
اختلال در عملکرد و سنتز هر یک از سلولها و بافتهای قلب میتواند سبب بروز انواع بیماریهای قلبی گردد. بیماری عروقی کرونر قلب، هایپرتروفی عضلات قلبی، ایسکمی کرونری از جمله بیماری٬های شایع بافت قلب محسوب می شوند. فیبروز در قلب با بسیاری از بیماریهای قلبی مانند هایپرتروفی (hypertrophy) و بیماری ایسکمی کرونری (coronary ischemic) قلب مرتبط است. تکنیکهای بافت شناسی آزمایشگاهی برای بررسی فیبرهای کلاژنی جهت تشخیص هایپرتروفی و نارسایی قلبی بسیار ارزشمند هستند. در حال حاضر مطالعه و تحلیل پاتولوژی بافت قلب، قابل قبول-ترین و حساسترین روش برای مطالعه تغییرات پاتولوژی فیبروز است. رنگآمیزی های اختصاصی از جمله تریکروم و Picrosirius red دو روش متداول رنگآمیزی کلاژن ها برای تشخیص فیبروز قلبی عروقی هستند.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
قلب به عنوان بافت چهار حفرهای مسئول پمپاژ خون در سراسر بدن می باشد. سلولهایی که قلب را تشکیل می دهند بسیار منحصر به فرد هستند و می توانند جریان را در هر سلول قلبی شروع و هدایت کنند. این فیزیولوژی به قلب اجازه می دهد تا به طور همزمان منقبض و سبب عملکرد مطلوب گردش خون به ریه ها و بقیه اندام های بدن میشود. بافت اسکلت فیبری، بافت ماهیچه قلبی و سیستم هدایت الکتریکی چهارچوب اصلی قلب را تشکیل میدهند.
ماتریکس خارج سلولی قلب (Cardiac extracellular matrix) متشکل از یک شبکه پیچیده از پروتئین ها، سلول های غیرمیوسیتی (non-myocyte cells) است که در یک هیدروژل گلیکوزآمینوگلیکان و پروتئوگلیکان تعبیه شده است. میوسیت ها توسط شبکه ای از پروتئین های غشای پایه، از جمله کلاژن نوع IV و لامینین احاطه شده اند. فراوانترین پروتئین ماتریکس خارج سلولی قلب، کلاژن فیبری می باشد که در بافتشناسی هم در تشخیص و هم در پژوهش از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. بنابراین هر یک از انواع سلول و پروتئین های قلب را میتوان با انواع تکنیک-های پاتولوژی از جمله انواع رنگآمیزیهای اختصاصی قلبی مطالعه و بررسی نمود.
اختلال در عملکرد و سنتز هر یک از سلولها و بافتهای قلب میتواند سبب بروز انواع بیماریهای قلبی گردد. بیماری عروقی کرونر قلب، هایپرتروفی عضلات قلبی، ایسکمی کرونری از جمله بیماری٬های شایع بافت قلب محسوب می شوند. فیبروز در قلب با بسیاری از بیماریهای قلبی مانند هایپرتروفی (hypertrophy) و بیماری ایسکمی کرونری (coronary ischemic) قلب مرتبط است. تکنیکهای بافت شناسی آزمایشگاهی برای بررسی فیبرهای کلاژنی جهت تشخیص هایپرتروفی و نارسایی قلبی بسیار ارزشمند هستند. در حال حاضر مطالعه و تحلیل پاتولوژی بافت قلب، قابل قبول-ترین و حساسترین روش برای مطالعه تغییرات پاتولوژی فیبروز است. رنگآمیزی های اختصاصی از جمله تریکروم و Picrosirius red دو روش متداول رنگآمیزی کلاژن ها برای تشخیص فیبروز قلبی عروقی هستند.
بافت کبد ساختار میکروسکوپی پیچیده ای دارد که می توان آن را از چندین زوایای مختلف مشاهده و بررسی کرد. از نظر فیزیولوژیکی، کبد بسیاری از عملکردهای اساسی در بدن را انجام می دهد و از نظر بافتشناسی بسیار حائز اهمیت است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
🗸 پارانشیم، که توسط سلولهای کبدی یا هپاتوسیتها نشان داده میشود.
🗸 استروما که از بافت همبند و عروق تشکیل شده است. بافت همبند استروما کلاژن نوع III (رتیکولین) است که شبکه ای یکپارچه از سلولهای کبدی و سینوسوئیدها را فراهم می کند.
🗸 سینوسوئیدها که مویرگ هایی بین هپاتوسیتها هستند.
🗸 فضاهای دیس (فضاهای پریسینوسوئیدی) که بین سلولهای کبدی و سینوسوئیدها قرار دارند.
سلولهای کبدی دارای انواعی از ارگانل یا اندامکها از جمله شبکه اندوپلاسمی صاف، میتوکندری، گلژی، پروکسی زوم ها، لیپوزومها و رسوبات گلیکوژنی هستند. هر یک از اجزای بافت کبد و سلولهای کبدی با تکنیکهای رنگ آمیزی اختصاصی بافت شناسی مربوط به خود قابل مطالعه و بررسی می باشند.
ارزیابی و تشخیص بیماریهای کبدی در بافتشناسی تا حد زیادی بر اساس بررسی کامل بخشهای رنگ شده با رنگ آمیزی های اختصاصی بافت کبدی میباشد. انتخاب یک رنگ آمیزی یا پنلی از رنگ آمیزی های اختصاصی به یافتههای ارزیابی اولیه، زمینه بالینی بیمار و ترجیح پاتولوژیست بستگی دارد. به عنوان مثال برای ارزیابی آنزیمهای کبدی غیرطبیعی یا بیماری مزمن کبدی بهتر است چندین رنگ آمیزی اختصاصی از جمله تری کروم ماسون انجام شود. برای تشخیص و مطالعه دقیق انواع بیماری های کبدی از جمله، کبد چرب، التهاب، فیبروز و سیروز کبدی، هپاتیت، بیماری کرونیک کبدی مانند نئوآنژیوژنز در نمونه های انسانی و حیوانات آزمایشگاهی از انواع رنگ آمیزی های اختصاصی در تشخیص پاتولوژی و پژوهش های بافت شناسی استفاده میشود.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
بافت کبد ساختار میکروسکوپی پیچیده ای دارد که می توان آن را از چندین زوایای مختلف مشاهده و بررسی کرد. از نظر فیزیولوژیکی، کبد بسیاری از عملکردهای اساسی در بدن را انجام می دهد و از نظر بافتشناسی بسیار حائز اهمیت است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد.
🗸 پارانشیم، که توسط سلولهای کبدی یا هپاتوسیتها نشان داده میشود.
🗸 استروما که از بافت همبند و عروق تشکیل شده است. بافت همبند استروما کلاژن نوع III (رتیکولین) است که شبکه ای یکپارچه از سلولهای کبدی و سینوسوئیدها را فراهم می کند.
🗸 سینوسوئیدها که مویرگ هایی بین هپاتوسیتها هستند.
🗸 فضاهای دیس (فضاهای پریسینوسوئیدی) که بین سلولهای کبدی و سینوسوئیدها قرار دارند.
سلولهای کبدی دارای انواعی از ارگانل یا اندامکها از جمله شبکه اندوپلاسمی صاف، میتوکندری، گلژی، پروکسی زوم ها، لیپوزومها و رسوبات گلیکوژنی هستند. هر یک از اجزای بافت کبد و سلولهای کبدی با تکنیکهای رنگ آمیزی اختصاصی بافت شناسی مربوط به خود قابل مطالعه و بررسی می باشند.
ارزیابی و تشخیص بیماریهای کبدی در بافتشناسی تا حد زیادی بر اساس بررسی کامل بخشهای رنگ شده با رنگ آمیزی های اختصاصی بافت کبدی میباشد. انتخاب یک رنگ آمیزی یا پنلی از رنگ آمیزی های اختصاصی به یافتههای ارزیابی اولیه، زمینه بالینی بیمار و ترجیح پاتولوژیست بستگی دارد. به عنوان مثال برای ارزیابی آنزیمهای کبدی غیرطبیعی یا بیماری مزمن کبدی بهتر است چندین رنگ آمیزی اختصاصی از جمله تری کروم ماسون انجام شود. برای تشخیص و مطالعه دقیق انواع بیماری های کبدی از جمله، کبد چرب، التهاب، فیبروز و سیروز کبدی، هپاتیت، بیماری کرونیک کبدی مانند نئوآنژیوژنز در نمونه های انسانی و حیوانات آزمایشگاهی از انواع رنگ آمیزی های اختصاصی در تشخیص پاتولوژی و پژوهش های بافت شناسی استفاده میشود.
کلیهها اندامهای لوبیا شکلی دارای یک طرف مقعر به سمت داخل است که در این بخش مقعر هر کلیه، دهانهای به نام هیلوم (Hilum) یا ناف کلیه وجود دارد که سرخرگ کلیوی، سیاهرگ کلیوی، اعصاب و مجرای ادرار از این ناحیه به کلیه راه مییابند. کلیه تعادل الکترولیت، آب و اسید و باز را در بدن حفظ میکند. سلولهای اپیتلیال، اندوتلیال تخصصی، سلولهای ایمنی و انواع سلول های بینابینی در کلیه پستانداران وجود دارد. تعامل و هماهنگی بین انواع مختلف سلول برای عملکرد کلیه بسیار مهم است. نفرون، واحد عملکردی کلیه پستانداران، از یک واحد فیلتر کننده و گلومرول تشکیل شده است که مسئول بازیابی مواد مغذی مهم است. هر نفرون دارای یک جسم کلیوی (جسم مالپیگی) و تعدادی لوله کلیوی است. ترکیب بافت کلیه به عنوان مثال قشر کلیه، تعداد گلومرول ها، سلولها و نفوذپذیری سلولی را با انواع رنگآمیزیهای اختصاصی میتوان بررسی نمود.
بیماریهای کلیوی و عوارض ناشی از آنها از جمله بیماری مزمن، گلومرولونفریت حاد و مزمن، فیبروز کلیوی، پلی سیستیک کلیوی، نفروپاتی حاد میباشد. هیستوپاتولوژی بافت کلیه در نمونه های انسانی و حیوانات آزمایشگاهی به منظور بررسی اختلالات عملکردی گلومرولی در تحقیقات میتواند اطلاعات زیادی را از روند بیماری ها و یا آسیبهای کلیوی در دسترس محققان و پاتولوژیستها قرار دهد. بافت شناسی کلیه و مخصوصا هیستولوژی واحد عملکردی کلیه یعنی نفرون را میتوان با رنگآمیزی اختصاصی بخشهایی از بافت کلیه مطالعه کرد. به عنوان مثال، در بیماری نفروپاتی حاد، از رنگ آمیزی اختصاصی وان کوزا جهت بررسی و تشخیص نمکهای حاوی کلسیم مانند فسفات کلسیم استفاده میشود.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
کلیهها اندامهای لوبیا شکلی دارای یک طرف مقعر به سمت داخل است که در این بخش مقعر هر کلیه، دهانهای به نام هیلوم (Hilum) یا ناف کلیه وجود دارد که سرخرگ کلیوی، سیاهرگ کلیوی، اعصاب و مجرای ادرار از این ناحیه به کلیه راه مییابند. کلیه تعادل الکترولیت، آب و اسید و باز را در بدن حفظ میکند. سلولهای اپیتلیال، اندوتلیال تخصصی، سلولهای ایمنی و انواع سلول های بینابینی در کلیه پستانداران وجود دارد. تعامل و هماهنگی بین انواع مختلف سلول برای عملکرد کلیه بسیار مهم است. نفرون، واحد عملکردی کلیه پستانداران، از یک واحد فیلتر کننده و گلومرول تشکیل شده است که مسئول بازیابی مواد مغذی مهم است. هر نفرون دارای یک جسم کلیوی (جسم مالپیگی) و تعدادی لوله کلیوی است. ترکیب بافت کلیه به عنوان مثال قشر کلیه، تعداد گلومرول ها، سلولها و نفوذپذیری سلولی را با انواع رنگآمیزیهای اختصاصی میتوان بررسی نمود.
بیماریهای کلیوی و عوارض ناشی از آنها از جمله بیماری مزمن، گلومرولونفریت حاد و مزمن، فیبروز کلیوی، پلی سیستیک کلیوی، نفروپاتی حاد میباشد. هیستوپاتولوژی بافت کلیه در نمونه های انسانی و حیوانات آزمایشگاهی به منظور بررسی اختلالات عملکردی گلومرولی در تحقیقات میتواند اطلاعات زیادی را از روند بیماری ها و یا آسیبهای کلیوی در دسترس محققان و پاتولوژیستها قرار دهد. بافت شناسی کلیه و مخصوصا هیستولوژی واحد عملکردی کلیه یعنی نفرون را میتوان با رنگآمیزی اختصاصی بخشهایی از بافت کلیه مطالعه کرد. به عنوان مثال، در بیماری نفروپاتی حاد، از رنگ آمیزی اختصاصی وان کوزا جهت بررسی و تشخیص نمکهای حاوی کلسیم مانند فسفات کلسیم استفاده میشود.
استخوان واحد آناتومی مهم سیستم اسکلتی انسان است که چهارچوبی را برای بدن و تحمل وزن بدن فراهم میکند، از اندامهای حیاتی محافظت می کند. علاوه بر این میزبان سلولهای خونساز است و هموستاز آهن را حفظ می کند. بافتی ست که ماتریکس خارج سلولی در آن سخت شده است تا بتواند یک عملکرد حمایتی را انجام دهد. از اجزای اساسی استخوان، میتوان تمام بافتهای همبند، غضروف، سلولها، فیبرها و ماتریکس خارج سلولی را نام برد. سه سلول مهم بافت استخوانی از جمله استئوبلاست ها، استئوسیت ها، استئوکلاست ها وجود دارد که هر کدام عملکردهای منحصر به فردی دارند و از دو رده سلولی متفاوت مشتق شده اند. غلظت بالای مواد معدنی مبتنی بر کلسیم و فسفات در سراسر بافت همبند عامل ماهیت کلسیفیه سخت آن است که اختلال در غلظت مواد بافت استخوانی سبب بروز بیماریها میشود که در بافت شناسی توسط پاتولوژیست و پژوهشگران علوم پزشکی با استفاده از تکنیکهای مختلف از جمله رنگآمیزی اختصاصی بافت استخوان مورد بررسی قرار میگیرند.
نقص در عملکرد استخوانی می تواند به دلایل مختلفی مانند رسوب کلاژن، نقص تروما و متاستاز سرطان رخ دهد. در درمان نقایص استخوانی به ویژه ضایعات استخوانی بزرگ، نیاز به بررسی و تشخیص دقیق بافت استخوانی از نظر آسیبشناسی بافتی میباشد. بنابراین برای مطالعه و تحقیق درباره بافت های استخوانی و بیماریهای آن در نمونههای انسانی و حیوانات آزمایشگاهی، رنگ آمیزی اختصاصی بافت استخوان کاربرد ویژه خود را نشان می دهد. به عنوان مثال یکی از روش های دقیق جهت بررسی و تشخیص نمکهای فسفات کلسیم میکروکریستالی در نمونههای بافتی استخوان، رنگ آمیزی اختصاصی استخوان به نام آلیزارین رد میباشد.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
استخوان واحد آناتومی مهم سیستم اسکلتی انسان است که چهارچوبی را برای بدن و تحمل وزن بدن فراهم میکند، از اندامهای حیاتی محافظت می کند. علاوه بر این میزبان سلولهای خونساز است و هموستاز آهن را حفظ می کند. بافتی ست که ماتریکس خارج سلولی در آن سخت شده است تا بتواند یک عملکرد حمایتی را انجام دهد. از اجزای اساسی استخوان، میتوان تمام بافتهای همبند، غضروف، سلولها، فیبرها و ماتریکس خارج سلولی را نام برد. سه سلول مهم بافت استخوانی از جمله استئوبلاست ها، استئوسیت ها، استئوکلاست ها وجود دارد که هر کدام عملکردهای منحصر به فردی دارند و از دو رده سلولی متفاوت مشتق شده اند. غلظت بالای مواد معدنی مبتنی بر کلسیم و فسفات در سراسر بافت همبند عامل ماهیت کلسیفیه سخت آن است که اختلال در غلظت مواد بافت استخوانی سبب بروز بیماریها میشود که در بافت شناسی توسط پاتولوژیست و پژوهشگران علوم پزشکی با استفاده از تکنیکهای مختلف از جمله رنگآمیزی اختصاصی بافت استخوان مورد بررسی قرار میگیرند.
نقص در عملکرد استخوانی می تواند به دلایل مختلفی مانند رسوب کلاژن، نقص تروما و متاستاز سرطان رخ دهد. در درمان نقایص استخوانی به ویژه ضایعات استخوانی بزرگ، نیاز به بررسی و تشخیص دقیق بافت استخوانی از نظر آسیبشناسی بافتی میباشد. بنابراین برای مطالعه و تحقیق درباره بافت های استخوانی و بیماریهای آن در نمونههای انسانی و حیوانات آزمایشگاهی، رنگ آمیزی اختصاصی بافت استخوان کاربرد ویژه خود را نشان می دهد. به عنوان مثال یکی از روش های دقیق جهت بررسی و تشخیص نمکهای فسفات کلسیم میکروکریستالی در نمونههای بافتی استخوان، رنگ آمیزی اختصاصی استخوان به نام آلیزارین رد میباشد.
بافت چربی یک بافت همبند سست میباشد که بخش اعضم آن از آدیپوسیتها یا سلولهای چربی تشکیل شده است. علاوه بر این سلولهای چربی حاوی بخش عروقی استرومائی (stromal vascular fraction) است که شامل سلولهایی از جمله پیشآدیپوسیتها، فیبروبلاستها، سلولهای اندوتلیال عروقی و انواع سلولهای ایمنی مانند ماکروفاژها میباشد. نقش اصلی بافت چربی ذخیره انرژی بدن به شکل لیپید می باشد. بنابراین ذخیره و آزادسازی لیپید از سلولهای چربی در بافت چربی فاکتورهای اصلی در تنظیم تعادل انرژی هستند. بافت چربی سفید و چربی قهوهای از انواع بافت چربی است که هر دو از نظر پاتولوژی حائز اهمیت میباشد و سلولهای آنها با انواع رنگ آمیزی های اختصاصی بافت شناسی بررسی میشود. در بافت شناسی، اصطلاح “لیپیدها” مربوط به چربیها و مواد جذب شده و همچنین مواد حاوی چربی است. همه این مواد شامل تری گلیسیریدها، اسیدهای چرب، لیپوپروتئین ها و گلیکولیپیدها هستند. غشاهای سلولی از مقادیر زیادی لیپوپروتئین تشکیل شدهاند و هر چند توسط حلالها حل نمیشوند، اما مطالعه آنها با روشهای معمول رنگآمیزی لیپیدی بسیار دشوار است.
کلیه بافتهای بدن دارای سلولهای چربی هستند که تغییرات موروفولوژی، ساختاری و مقادیر آنها سبب بیماریها و اختلالات می شوند که هر یک از این تغییرات را با تست های رنگ آمیزی اختصاصی قابل بررسی میباشند. فرآیندهای التهابی مزمن از عوامل کلیدی در اختلال عملکرد بافت چربی هستند که منجر به بیماریهای مختلف مرتبط با بافت چربی از جمله بیماری های متابولیکی میشود. از جمله این بیماریها میتوان به بیماریهای آمبولی چربی در ریه ها، کبد چرب، تومور لیپوسارکوما، بیماری بافت چربی مرتبط با چاقی، تجمع لیپیدها در توبولهای پروکسیمال کلیه ها، به عنوان مارکر تشخیصی دیابت و کتواسیدوز دیابتی اشاره نمود که با رنگ آمیزی های اختصاصی سلول های چربی مثلا رنگ آمیزی اویل رد قابل تشخیص می باشند.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
بافت چربی یک بافت همبند سست میباشد که بخش اعضم آن از آدیپوسیتها یا سلولهای چربی تشکیل شده است. علاوه بر این سلولهای چربی حاوی بخش عروقی استرومائی (stromal vascular fraction) است که شامل سلولهایی از جمله پیشآدیپوسیتها، فیبروبلاستها، سلولهای اندوتلیال عروقی و انواع سلولهای ایمنی مانند ماکروفاژها میباشد. نقش اصلی بافت چربی ذخیره انرژی بدن به شکل لیپید می باشد. بنابراین ذخیره و آزادسازی لیپید از سلولهای چربی در بافت چربی فاکتورهای اصلی در تنظیم تعادل انرژی هستند. بافت چربی سفید و چربی قهوهای از انواع بافت چربی است که هر دو از نظر پاتولوژی حائز اهمیت میباشد و سلولهای آنها با انواع رنگ آمیزی های اختصاصی بافت شناسی بررسی میشود. در بافت شناسی، اصطلاح “لیپیدها” مربوط به چربیها و مواد جذب شده و همچنین مواد حاوی چربی است. همه این مواد شامل تری گلیسیریدها، اسیدهای چرب، لیپوپروتئین ها و گلیکولیپیدها هستند. غشاهای سلولی از مقادیر زیادی لیپوپروتئین تشکیل شدهاند و هر چند توسط حلالها حل نمیشوند، اما مطالعه آنها با روشهای معمول رنگآمیزی لیپیدی بسیار دشوار است.
کلیه بافتهای بدن دارای سلولهای چربی هستند که تغییرات موروفولوژی، ساختاری و مقادیر آنها سبب بیماریها و اختلالات می شوند که هر یک از این تغییرات را با تست های رنگ آمیزی اختصاصی قابل بررسی میباشند. فرآیندهای التهابی مزمن از عوامل کلیدی در اختلال عملکرد بافت چربی هستند که منجر به بیماریهای مختلف مرتبط با بافت چربی از جمله بیماری های متابولیکی میشود. از جمله این بیماریها میتوان به بیماریهای آمبولی چربی در ریه ها، کبد چرب، تومور لیپوسارکوما، بیماری بافت چربی مرتبط با چاقی، تجمع لیپیدها در توبولهای پروکسیمال کلیه ها، به عنوان مارکر تشخیصی دیابت و کتواسیدوز دیابتی اشاره نمود که با رنگ آمیزی های اختصاصی سلول های چربی مثلا رنگ آمیزی اویل رد قابل تشخیص می باشند.
لوزالمعده یا پانکراس به طور عمده به بافت برون ریز و غدد درون ریز محسوب می شود. جزایر لانگرهانس که ۱ تا ۴ درصد از کل حجم پانکراس را تشکیل می دهند، بخش غدد درون ریز را ایجاد می کند. پانکراس حاوی چندین جمعیت سلولی با خاصیت ترشحی دارد که از آن جمله میتوان سلول های گلوکاگون (آلفا)، سلول های انسولین (بتا)، سلول های سوماتوستاتین (دلتا)، سلول های گرلین یا اپسیلونو سلول های پلی پپتیدی را نام برد. در شرایط فیزیولوژیکی، سلول های بتا تقریباً ۵۰ تا ۷۰ درصد، سلول های آلفا (۲۰-۴۰درصد) و سلولهای دلتا (کمتر از ۱۰ درصد) از کل سلول های غدد درون ریز را تشکیل می دهند در بخش های رنگ شده با رنگ آمیزی بافت شناسی عمومی، انواع مختلف سلول های غدد درون ریز را نمی توان از یکدیگر متمایز کرد. بنابراین برای شناسایی و تفکیک انواع سلولهای پانکراس از رنگ آمیزی های اختصاصی برای آن نوع سلول استفاده می کنند. سلولهای غدد درون ریز در جزایر لانگرهانس به صورت طناب های نامنظم در اطراف مویرگ های فراوان قرار گرفته اند که هورمون های ترشح شده را برای تحویل به گردش خون سیستمی دریافت می کنند.
تنوع در سلولهای بافت پانکراس و اهمیت آنها در بیماری های پانکراس، سبب شده است تا از رنگ آمیزی های اختصاصی متنوعی برای بررسی این سلولها در نمونه های بافتی انسان و حیوانات آزمایشگاهی در هیستوپاتولوژی استفاده شود. تشخیص انواع بیماری در بافت پانکراس از جمله بیماریهای مزمن پانکراس مثل دیابت نوع یک، سرطان لوزالمعده، پانکراتیت یا هما (التهاب حاد و مزمن و سایر بیماری های پانکراسی با تکنیک رنگ آمیزی اختصاصی انجام میشود. به عنوان مثال اختلال در عملکرد سلولهای بتای لانگرهانس عامل اصلی در دیابت است. بنابراین، مطالعه سلولهای بتا جهت شفافسازی بیماری اهمیت زیادی دارد. در نتیجه تکنیک رنگ آمیزی اختصاصی آلدهید فوشین ( Aldehyde-fuschin ) به عنوان یک رنگ آمیزی اختصاصی برای بررسی گرانولهای ترشحی سلولهای بتا پانکراس در آزمایشگاه پاتولوژی مورد استفاده قرار می گیرد.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
لوزالمعده یا پانکراس به طور عمده به بافت برون ریز و غدد درون ریز محسوب می شود. جزایر لانگرهانس که ۱ تا ۴ درصد از کل حجم پانکراس را تشکیل می دهند، بخش غدد درون ریز را ایجاد می کند. پانکراس حاوی چندین جمعیت سلولی با خاصیت ترشحی دارد که از آن جمله میتوان سلول های گلوکاگون (آلفا)، سلول های انسولین (بتا)، سلول های سوماتوستاتین (دلتا)، سلول های گرلین یا اپسیلونو سلول های پلی پپتیدی را نام برد. در شرایط فیزیولوژیکی، سلول های بتا تقریباً ۵۰ تا ۷۰ درصد، سلول های آلفا (۲۰-۴۰درصد) و سلولهای دلتا (کمتر از ۱۰ درصد) از کل سلول های غدد درون ریز را تشکیل می دهند در بخش های رنگ شده با رنگ آمیزی بافت شناسی عمومی، انواع مختلف سلول های غدد درون ریز را نمی توان از یکدیگر متمایز کرد. بنابراین برای شناسایی و تفکیک انواع سلولهای پانکراس از رنگ آمیزی های اختصاصی برای آن نوع سلول استفاده می کنند. سلولهای غدد درون ریز در جزایر لانگرهانس به صورت طناب های نامنظم در اطراف مویرگ های فراوان قرار گرفته اند که هورمون های ترشح شده را برای تحویل به گردش خون سیستمی دریافت می کنند.
تنوع در سلولهای بافت پانکراس و اهمیت آنها در بیماری های پانکراس، سبب شده است تا از رنگ آمیزی های اختصاصی متنوعی برای بررسی این سلولها در نمونه های بافتی انسان و حیوانات آزمایشگاهی در هیستوپاتولوژی استفاده شود. تشخیص انواع بیماری در بافت پانکراس از جمله بیماریهای مزمن پانکراس مثل دیابت نوع یک، سرطان لوزالمعده، پانکراتیت یا هما (التهاب حاد و مزمن و سایر بیماری های پانکراسی با تکنیک رنگ آمیزی اختصاصی انجام میشود. به عنوان مثال اختلال در عملکرد سلولهای بتای لانگرهانس عامل اصلی در دیابت است. بنابراین، مطالعه سلولهای بتا جهت شفافسازی بیماری اهمیت زیادی دارد. در نتیجه تکنیک رنگ آمیزی اختصاصی آلدهید فوشین ( Aldehyde-fuschin ) به عنوان یک رنگ آمیزی اختصاصی برای بررسی گرانولهای ترشحی سلولهای بتا پانکراس در آزمایشگاه پاتولوژی مورد استفاده قرار می گیرد.
در زنان، دستگاه تولید مثل از تخمدان ها، لولههای فالوپ، رحم، دهانه رحم و واژن و در مردان این دستگاه از پروستات، بیضه و آلت تناسلی تشکیل شده است. در دستگاه تولید مثل زنان، دهانه رحم یا سرویکس به عنوان یک اندام فیبرو عضلانی است که حفره رحم را به واژن متصل می کند. دهانه رحم یا سرویکس غالبا از بافت رشتهای-عضلانی تشکیل شده و شامل دو قسمت اکتوسرویکس و اندوسرویکس میباشد. مرز همپوشانی بین کانالهای اندوسرویکس و اکتوسرویکس را ناحیه تبدیل (transformation zone) مینامند که نمونه برداری از آن برای رنگ آمیزی اختصاصی بافت شناسی جهت تشخیص انجام میشود. کانال آندوسرویکس با سلولهای اپیتلیوم ترشح کننده پوشانده شده است و اکتوسرویکس با سلولهای اپیتلیال سنگفرشی پوشیده شده است. هنگامی که سلولهای اپیتلیال طبیعی به غیرمعمول و دیسپلاستیک تبدیل شوند ممکن است بعد از چندین سال با تکثیر سلولهای غیرطبیعی در بافت منجر به سرطان تهاجمی شود. بررسی تغییرات ساختاری سلولها در دستگاه تولیدمثل توسط رنگ آمیزیهای اختصاصی در پاتولوژی امکان پذیر میباشد.
آسیب شناسی بافت تستیس و تخمدان عمدتاً بر روی نئوپلاسم ها متمرکز است، اگرچه همه فرآیندهای پاتولوژیک مهم بالینی این اندام ها نئوپلاستیک نیستند. اکثر تومورهای تستیس از سلول های زایا و اکثر تومورهای تخمدان از سلول های اپیتلیال سطحی ایجاد میشوند. پروستاتیت حاد، هیپرپلازی خوش خیم پروستات و آدنوکارسینوم پروستات، نئوپلازی داخل اپیتلیال دهانه رحم، کارسینومای سلول سنگفرشی، آدنوکارسینوم آندومتریوئید، بیماری فیبروکیستیک تا آدنوکارسینوم از جمله این بیماریهای دستگاه تولیدمثل هستند که با رنگ آمیزی های اختصاصی در پاتولوژی قابل مطالعه و تشخیص می باشند.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
در زنان، دستگاه تولید مثل از تخمدان ها، لولههای فالوپ، رحم، دهانه رحم و واژن و در مردان این دستگاه از پروستات، بیضه و آلت تناسلی تشکیل شده است. در دستگاه تولید مثل زنان، دهانه رحم یا سرویکس به عنوان یک اندام فیبرو عضلانی است که حفره رحم را به واژن متصل می کند. دهانه رحم یا سرویکس غالبا از بافت رشتهای-عضلانی تشکیل شده و شامل دو قسمت اکتوسرویکس و اندوسرویکس میباشد. مرز همپوشانی بین کانالهای اندوسرویکس و اکتوسرویکس را ناحیه تبدیل (transformation zone) مینامند که نمونه برداری از آن برای رنگ آمیزی اختصاصی بافت شناسی جهت تشخیص انجام میشود. کانال آندوسرویکس با سلولهای اپیتلیوم ترشح کننده پوشانده شده است و اکتوسرویکس با سلولهای اپیتلیال سنگفرشی پوشیده شده است. هنگامی که سلولهای اپیتلیال طبیعی به غیرمعمول و دیسپلاستیک تبدیل شوند ممکن است بعد از چندین سال با تکثیر سلولهای غیرطبیعی در بافت منجر به سرطان تهاجمی شود. بررسی تغییرات ساختاری سلولها در دستگاه تولیدمثل توسط رنگ آمیزیهای اختصاصی در پاتولوژی امکان پذیر میباشد.
آسیب شناسی بافت تستیس و تخمدان عمدتاً بر روی نئوپلاسم ها متمرکز است، اگرچه همه فرآیندهای پاتولوژیک مهم بالینی این اندام ها نئوپلاستیک نیستند. اکثر تومورهای تستیس از سلول های زایا و اکثر تومورهای تخمدان از سلول های اپیتلیال سطحی ایجاد میشوند. پروستاتیت حاد، هیپرپلازی خوش خیم پروستات و آدنوکارسینوم پروستات، نئوپلازی داخل اپیتلیال دهانه رحم، کارسینومای سلول سنگفرشی، آدنوکارسینوم آندومتریوئید، بیماری فیبروکیستیک تا آدنوکارسینوم از جمله این بیماریهای دستگاه تولیدمثل هستند که با رنگ آمیزی های اختصاصی در پاتولوژی قابل مطالعه و تشخیص می باشند.
فیبرهای عضلانی واحد متابولیک عملکردی انواع ماهیچهها هستند و بسته به موقعیت و عملکرد عضله در یک موجود زنده، ترکیب و نوع فیبر عضلانی به طور قابل توجهی متفاوت است. معمولا بافت عضلانی را به دسته عضله اسکلتی، عضله قلبی و عضله صاف دسته بندی می کنند. به ماهیچههای اسکلتی و ماهیچههای قلبی عضله مخطط نیز گفته میشود، زیرا در زیر میکروسکوپ به صورت نوارهای تیره و روشنی در عرض عضله کشیده میشوند. عضله اسکلتی از سلولهای ماهیچهای یا میوسیت ها، چربیها، فیبروبلاستها و سایر انواع سلولها تشکیل شده است. میوسیتهای چندهستهای، به عنوان ترکیب اصلی ماهیچههای اسکلتی محسوب شده که میوفیبر (الیاف عضلانی) نیز نامیده میشوند. از نظر بافت شناسی هر یک از اجزای انواع بافت های عضلانی حائز اهمیت هستند و با رنگ آمیزی اختصاصی بافت عضلانی مورد مطالعه قرار میگیرند.
اختلالات عضلانی از نظر فنوتیپی و ژنتیکی ناهمگن شناخته شده اند. پیشرفت های سریعی در تکنیک های اعمال شده برای تشخیص بیماریهای عضلانی مشاهده شده است. مشاهده تغییرات هیستوپاتولوژیک در بیماریهای عضلانی و ارزیابی عملکرد تشخیصی آنها با تکنیک های آزمایشگاه پاتولوژی از جمله رنگ آمیزی اختصاصی بافت عضلاتی امکانپذیر شده است. به عبارت دیگر امکان آنالیزهای مورفولوژیکی مانند قطر میوفیبر، وجود میوفیبرهای تحلیل رفته و بازسازی شده، و سلول های چربی و سلول های فیبروتیک در انواع بیماریهای عضلانی با رنگ آمیزی اختصاصی عضلات در هیستولوژی انجام می شود.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
فیبرهای عضلانی واحد متابولیک عملکردی انواع ماهیچهها هستند و بسته به موقعیت و عملکرد عضله در یک موجود زنده، ترکیب و نوع فیبر عضلانی به طور قابل توجهی متفاوت است. معمولا بافت عضلانی را به دسته عضله اسکلتی، عضله قلبی و عضله صاف دسته بندی می کنند. به ماهیچههای اسکلتی و ماهیچههای قلبی عضله مخطط نیز گفته میشود، زیرا در زیر میکروسکوپ به صورت نوارهای تیره و روشنی در عرض عضله کشیده میشوند. عضله اسکلتی از سلولهای ماهیچهای یا میوسیت ها، چربیها، فیبروبلاستها و سایر انواع سلولها تشکیل شده است. میوسیتهای چندهستهای، به عنوان ترکیب اصلی ماهیچههای اسکلتی محسوب شده که میوفیبر (الیاف عضلانی) نیز نامیده میشوند. از نظر بافت شناسی هر یک از اجزای انواع بافت های عضلانی حائز اهمیت هستند و با رنگ آمیزی اختصاصی بافت عضلانی مورد مطالعه قرار میگیرند.
اختلالات عضلانی از نظر فنوتیپی و ژنتیکی ناهمگن شناخته شده اند. پیشرفت های سریعی در تکنیک های اعمال شده برای تشخیص بیماریهای عضلانی مشاهده شده است. مشاهده تغییرات هیستوپاتولوژیک در بیماریهای عضلانی و ارزیابی عملکرد تشخیصی آنها با تکنیک های آزمایشگاه پاتولوژی از جمله رنگ آمیزی اختصاصی بافت عضلاتی امکانپذیر شده است. به عبارت دیگر امکان آنالیزهای مورفولوژیکی مانند قطر میوفیبر، وجود میوفیبرهای تحلیل رفته و بازسازی شده، و سلول های چربی و سلول های فیبروتیک در انواع بیماریهای عضلانی با رنگ آمیزی اختصاصی عضلات در هیستولوژی انجام می شود.
دستگاه گوارش یک لوله عضلانی طویل است که با پوشش اپیتلیوم مخصوص پوشانده شده است. محتویات معده با انقباضات ریتمیک ماهیچه صاف در دیواره های لوله، به سمت آخرین بافت روده حرکت میکند. دستگاه گوارش شامل چهار لایه است. لایه مخاط (داخلیترین)، زیرمخاط، به دنبال آن عضله پروپریا (muscularis propria) و در نهایت خارجی ترین آن لایه ادوانتیس (adventitia). ساختار این لایه ها در نواحی مختلف دستگاه گوارش بسته به عملکرد آنها متفاوت است و هر یک از آنها از چندین نوع بافت و سلول از جمله ماهیچه حلقوی، صاف، سلولهای اپیتلیوم، لایههای مخاطی موسین ها، فیبرهای عضلانی، بافت همبند، سلولهای جامی شکل (Goblet cells) تشکیل شده است که اختلال در عملکرد و مورفولوژی هر یک از اینها احتمال ایجاد بیماریهای مختلف در سیستم گوارش را منجر می گردد. در بافت شناسی هر کدام از سلولها و بافتهای سیستم گوارش با انواع تکنیک های آزمایشگاهی مثل رنگ آمیزی اختصاصی دستگاه گوارش قابل ارزیابی و مطالعه میباشند.
بیماری های دستگاه گوارش به طور جدی بر سلامت بدن انسان تأثیر میگذارد و تومورهای دستگاه گوارش با عوارض و مرگ و میر بالایی گزارش شده اند. بنابراین لازمه درمان و پیشگیری از این بیماریهای کشنده، تحقیقات و تشخیصهای پزشکی دقیقتر در حوزه هیستوپاتولوژی و بافت شناسی میباشد. یکی از روشهای آزمایشگاهی پاتولوژی که در این مسیر خائز اهمیت است، رنگ آمیزی های اختصاصی بخش های مختلف سیستم گوارش در انواع بیماریها مثل آدنوکارسینوم مری، مری بارت (Barrett’s esophagus)، کارسینوم کلوئیدی کولون، سرطان معده، بیماریهای ناشی از عفوفت باکتریایی و ویروسی می باشد. به عنوان مثال رنگ آمیزی آلشین بلو برای تشخیص بیماری مری بارت با رنگ شدن سلولهای جامی شکل امکان پذیر می باشد.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
دستگاه گوارش یک لوله عضلانی طویل است که با پوشش اپیتلیوم مخصوص پوشانده شده است. محتویات معده با انقباضات ریتمیک ماهیچه صاف در دیواره های لوله، به سمت آخرین بافت روده حرکت میکند. دستگاه گوارش شامل چهار لایه است. لایه مخاط (داخلیترین)، زیرمخاط، به دنبال آن عضله پروپریا (muscularis propria) و در نهایت خارجی ترین آن لایه ادوانتیس (adventitia). ساختار این لایه ها در نواحی مختلف دستگاه گوارش بسته به عملکرد آنها متفاوت است و هر یک از آنها از چندین نوع بافت و سلول از جمله ماهیچه حلقوی، صاف، سلولهای اپیتلیوم، لایههای مخاطی موسین ها، فیبرهای عضلانی، بافت همبند، سلولهای جامی شکل (Goblet cells) تشکیل شده است که اختلال در عملکرد و مورفولوژی هر یک از اینها احتمال ایجاد بیماریهای مختلف در سیستم گوارش را منجر می گردد. در بافت شناسی هر کدام از سلولها و بافتهای سیستم گوارش با انواع تکنیک های آزمایشگاهی مثل رنگ آمیزی اختصاصی دستگاه گوارش قابل ارزیابی و مطالعه میباشند.
بیماری های دستگاه گوارش به طور جدی بر سلامت بدن انسان تأثیر میگذارد و تومورهای دستگاه گوارش با عوارض و مرگ و میر بالایی گزارش شده اند. بنابراین لازمه درمان و پیشگیری از این بیماریهای کشنده، تحقیقات و تشخیصهای پزشکی دقیقتر در حوزه هیستوپاتولوژی و بافت شناسی میباشد. یکی از روشهای آزمایشگاهی پاتولوژی که در این مسیر خائز اهمیت است، رنگ آمیزی های اختصاصی بخش های مختلف سیستم گوارش در انواع بیماریها مثل آدنوکارسینوم مری، مری بارت (Barrett’s esophagus)، کارسینوم کلوئیدی کولون، سرطان معده، بیماریهای ناشی از عفوفت باکتریایی و ویروسی می باشد. به عنوان مثال رنگ آمیزی آلشین بلو برای تشخیص بیماری مری بارت با رنگ شدن سلولهای جامی شکل امکان پذیر می باشد.
غضروف یک بافت همبند قوی و انعطاف پذیر است که از مفاصل و استخوان ها به صورت یک ضربه گیر محافظت میکند. وجود غضروف در انتهای استخوانها اصطکاک را کاهش میدهد و از ساییدگی آنها به یکدیگر هنگام استفاده مفاصل جلوگیری میکند. همچنین غضروف به عنوان بافت اصلی در برخی از قسمت٬های بدن بوده و در ساختار و شکل اندامهای بدن موثر است. آسیب به غضروف میتواند به طور ناگهانی اتفاق بیفتد. مانند یک آسیب ورزشی یا بیماریهای ناشی از اختلالات ساختاری و مورفولوژی اجزای مختلف بافت غضروف باشد. این تغییرات در پاتولوژی با رنگ آمیزی اختصاصی غضروف به راحتی قابل تشخیص داده میشود.
از طرفی مفاصل در ایجاد ارتباط بین استخوان با استخوان و یا با دیگر ساختارهای سخت بدن نقش دارد. مفاصل طوری ساخته شدهاند که حرکات مختلف بدن را امکانپذیر میکنند. برخی از مفاصل، مانند مفاصل زانو، آرنج و شانه، تقریباً بدون اصطکاک هستند و قادر به مقاومت در برابر فشار و حفظ بارهای سنگین و در عین حال انجام حرکات صاف و دقیق می باشند. در بافت شناسی هر یک از بخش های غضروف و مفاصل مانند ماتریکس خارج سلولی، سلولها، گلیکوپروتئینها، الیگوساکاریدها، کلاژن ها با رنگ آمیزی اختصاصی بافت غضروف و مفاصل بصورت منحصر بفرد رنگ آمیزی شده و تشخیص و درمان را برای پاتولوژیست در آزمایشگاه بافت شناسی تسهیل می کند.
بیماری های مفاصل شامل آرتریت التهابی و غیر التهابی است. دو نوع اصلی آرتریت استئوآرتریت و آرتریت روماتوئید هستند. ساییدگی یکی از عوامل اصلی ایجاد استئوآرتریت است، در حالی که آرتریت روماتوئید به عنوان یک بیماری خود ایمنی در نظر گرفته می شود.
امروزه مطالعه بافت غضروف و مفاصل در هیستوپاتولوژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو به کارگیری انواع روشهای رنگ آمیزی اختصاصی غضروف و مفاصل مورد توجه محققان در این حوزه قرار گرفته است. در مطالعات بررسی آرتریت روماتوئید، استفاده از تکنیکهای ارزیابی که در آن اجزای مختلف مفصل به راحتی قابل شناسایی هستند، بسیار مهم است. با این حال، تمایز بین تخریب غضروف و فرسایش استخوان در روشهای معمول رنگآمیزی بافتشناسی، مانند رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین اغلب دشوار است. رنگ آمیزی اختصاصی بافت غضروف و مفاصل جایگزین مناسبی برای تمایز بین استخوان و غضروف ایجاد میکند. به عنوان مثال، رنگ آمیزی اختصاصی سافرانین O برای بررسی آسیب های غضروفی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.
جهت اطلاع و سهولت شما کاربر گرامی برای استفاده از خدمات مطالعات حیوانی – بافت شناسی – آزمایشگاه بیوتکنولوژی – آزمایشگاه پاتولوژی – آزمایشگاه ژنتیک – اسانس گیری – جنین شناسی – میکروبیولوژی توسط لینک های مربوطه اقدام نمایید.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
غضروف یک بافت همبند قوی و انعطاف پذیر است که از مفاصل و استخوان ها به صورت یک ضربه گیر محافظت میکند. وجود غضروف در انتهای استخوانها اصطکاک را کاهش میدهد و از ساییدگی آنها به یکدیگر هنگام استفاده مفاصل جلوگیری میکند. همچنین غضروف به عنوان بافت اصلی در برخی از قسمت٬های بدن بوده و در ساختار و شکل اندامهای بدن موثر است. آسیب به غضروف میتواند به طور ناگهانی اتفاق بیفتد. مانند یک آسیب ورزشی یا بیماریهای ناشی از اختلالات ساختاری و مورفولوژی اجزای مختلف بافت غضروف باشد. این تغییرات در پاتولوژی با رنگ آمیزی اختصاصی غضروف به راحتی قابل تشخیص داده میشود.
از طرفی مفاصل در ایجاد ارتباط بین استخوان با استخوان و یا با دیگر ساختارهای سخت بدن نقش دارد. مفاصل طوری ساخته شدهاند که حرکات مختلف بدن را امکانپذیر میکنند. برخی از مفاصل، مانند مفاصل زانو، آرنج و شانه، تقریباً بدون اصطکاک هستند و قادر به مقاومت در برابر فشار و حفظ بارهای سنگین و در عین حال انجام حرکات صاف و دقیق می باشند. در بافت شناسی هر یک از بخش های غضروف و مفاصل مانند ماتریکس خارج سلولی، سلولها، گلیکوپروتئینها، الیگوساکاریدها، کلاژن ها با رنگ آمیزی اختصاصی بافت غضروف و مفاصل بصورت منحصر بفرد رنگ آمیزی شده و تشخیص و درمان را برای پاتولوژیست در آزمایشگاه بافت شناسی تسهیل می کند.
بیماری های مفاصل شامل آرتریت التهابی و غیر التهابی است. دو نوع اصلی آرتریت استئوآرتریت و آرتریت روماتوئید هستند. ساییدگی یکی از عوامل اصلی ایجاد استئوآرتریت است، در حالی که آرتریت روماتوئید به عنوان یک بیماری خود ایمنی در نظر گرفته می شود.
امروزه مطالعه بافت غضروف و مفاصل در هیستوپاتولوژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو به کارگیری انواع روشهای رنگ آمیزی اختصاصی غضروف و مفاصل مورد توجه محققان در این حوزه قرار گرفته است. در مطالعات بررسی آرتریت روماتوئید، استفاده از تکنیکهای ارزیابی که در آن اجزای مختلف مفصل به راحتی قابل شناسایی هستند، بسیار مهم است. با این حال، تمایز بین تخریب غضروف و فرسایش استخوان در روشهای معمول رنگآمیزی بافتشناسی، مانند رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین اغلب دشوار است. رنگ آمیزی اختصاصی بافت غضروف و مفاصل جایگزین مناسبی برای تمایز بین استخوان و غضروف ایجاد میکند. به عنوان مثال، رنگ آمیزی اختصاصی سافرانین O برای بررسی آسیب های غضروفی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.
خون یک بافت همبند مایع است که از سه نوع اصلی سلولهای خون شامل گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید یا لکوسیت ها و پلاکتها )ترومبوسیت( تشکیل شده است. لکوسیت ها و ترومبوسیت ها تنها حدود ۱ درصد از حجم خون را تشکیل میدهند. در حالی که پلاسما، که بزرگترین بخش خون است، حدود ۵۵٪ است. همه چندین نوع سلول خونی از بافت همبند مغز استخوان منشا میگیرند. برخی از گلبولهای سفید خون، به ویژه لنفوسیتها و مونوسیتها، آزادانه بین خون و سایر بافتهای همبند حرکت میکنند. مورفولوژی و ویژگیهای سلولهای خونی را میتوان با استفاده از تکنیک معتبر و رایج رنگ آمیزی اختصاصی سلولهای خونی روی اسمیر خونی، از نظر بافتشناسی آنالیز نمود.
اختلالات در مورفولوژی، ساختار و تعداد سلولهای خونی منجر به انواع بیماریهای خونی از جمله آنمی، تالاسمی، کم خونی (ناشی از فقر آهن) و غیره میشود که جهت درمان میبایست از نظر پاتولوژی نمونه خونی فرد بیمار بررسی و آنالیز شود. بنابراین در بخش بافت شناسی از تکنیکهای آزمایشگاهی مانند رنگ آمیزی اختصاصی سلولهای خونی برای مطالعه نمونههای خونی انسان جهت تشخیص و حیوانات آزمایشگاهی جهت تحقیقات داشگاهی استفاده می شود. علاوه بر این برای افتراق و تمایز انواع سلول های خونی از یکدیگر، از رنگ آمیزی اختصاصی بافت خون استفاده میشود. به عنوان مثال در نمونههای اسمیر خون بیماران مبتلا به آنمی، رنگ آمیزی های اختصاصی سلول های خونی مثل گیمسا، لیشمن و رایت کاربرد دارد.
جهت نمایان شدن رنگ اختصاصی موس خود را روی تصویر نگه دارید.
خون یک بافت همبند مایع است که از سه نوع اصلی سلولهای خون شامل گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید یا لکوسیت ها و پلاکتها )ترومبوسیت( تشکیل شده است. لکوسیت ها و ترومبوسیت ها تنها حدود ۱ درصد از حجم خون را تشکیل میدهند. در حالی که پلاسما، که بزرگترین بخش خون است، حدود ۵۵٪ است. همه چندین نوع سلول خونی از بافت همبند مغز استخوان منشا میگیرند. برخی از گلبولهای سفید خون، به ویژه لنفوسیتها و مونوسیتها، آزادانه بین خون و سایر بافتهای همبند حرکت میکنند. مورفولوژی و ویژگیهای سلولهای خونی را میتوان با استفاده از تکنیک معتبر و رایج رنگ آمیزی اختصاصی سلولهای خونی روی اسمیر خونی، از نظر بافتشناسی آنالیز نمود.
اختلالات در مورفولوژی، ساختار و تعداد سلولهای خونی منجر به انواع بیماریهای خونی از جمله آنمی، تالاسمی، کم خونی (ناشی از فقر آهن) و غیره میشود که جهت درمان میبایست از نظر پاتولوژی نمونه خونی فرد بیمار بررسی و آنالیز شود. بنابراین در بخش بافت شناسی از تکنیکهای آزمایشگاهی مانند رنگ آمیزی اختصاصی سلولهای خونی برای مطالعه نمونههای خونی انسان جهت تشخیص و حیوانات آزمایشگاهی جهت تحقیقات داشگاهی استفاده می شود. علاوه بر این برای افتراق و تمایز انواع سلول های خونی از یکدیگر، از رنگ آمیزی اختصاصی بافت خون استفاده میشود. به عنوان مثال در نمونههای اسمیر خون بیماران مبتلا به آنمی، رنگ آمیزی های اختصاصی سلول های خونی مثل گیمسا، لیشمن و رایت کاربرد دارد.
آدرس: تهران – اتوبان چمران جنوب – خیابان باقرخان غرب – پلاک ۷۶ شرکت دانش بنیان بافت و ژن پاسارگاد
لطفاً قبل از مراجعه حضوری هماهنگی های لازم را انجام دهید.
۰۲۱۶۶۱۲۱۹۷۶ – ۰۲۱۶۶۱۲۱۹۸۱–۰۲۱۶۶۱۲۱۹۸۳ ۰۲۱۶۶۱۲۱۹۸۸–۰۲۱۶۶۱۲۱۹۹۲ – ۰۲۱۶۶۱۲۱۹۹۷
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت برای (شرکت بافت ژن پاسارگاد ) محفوظ میباشد.